مدح و شهادت حضرت امام رضا علیهالسلام
نـامِ شـما دوایِ تـمـامی دردهـاست دارُالشفایِ کشورِ ما مشهدالرضاست بعد از دو ماه گریه و سینهزنی و آه اِی دستگیر فُلک وُ فَلک دستِ من بگیر آزاد کن مـرا که شدم بنـده وُ اسـیر بد کردهام اگر؛ به خودم کردهام ولی از زَهر بدتر است عملکردِ من رضا زینت نشد برایِ تو این سینهزن رضا این آخرین وصیتِ سلطانِ غربت است اینگونه دست وُپا زَدَنَت میکشد مرا یابن الشَبیب گـفتی و رفـتیم کـربلا حُجـره شبیه گوشۀ گـودالِ غم شده دلـتـنـگِ کـربـلا شـدهام آمـدم حـرم دستِ نوازشی تو بکِش بَر روی سَرم هر چند رو سـیاه برای تـوأم رضا |